و تنهايي قدم زدن زير باران بدون چتر
وقتي تنهايي زير باران قدم مي زني
و کم کم خيس مي شوي
و آن لحظه که سرمايش را حس نمي کني
يک گوشه مي ايستي و دانه هاي باران را که قطره قطره روي زمين به دنبال هم مي دوند نظاره گر مي شوي .....
وقتي بوي باران را حس ميکني
و وقتي عشق بازي قطرات را مي بيني
تازه مي فهمي که عاشق نيستي
تازه مي بيني که در مقابل عشق بازي هاي قطرات باران هيچ نيستي
هيچ ..........