سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند باش، یا دانشجو، یا شنونده، و یا دوستدار آنان . پنجمین مباش که هلاک می شوی . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
راه دل

یک جرعه ای  ؛ یارب بنوشانم ز ( تسنیم )  ....

دوستان و همراهان عزیز سلام

سالی  دیگر از عمر گرانمایه گذشت و باز هم به نوروز رسیدیم، در کنار تمام زبیاییها، لطافت و سر سبزی نوروز و آداب و رسوم زیبایش دست دعا بسوی آستان بی نیاز حضرت دوست می گشائیم و از حضور گرمش می خواهیم در این سال همواره در  همه لحظات  در کنارمان باشد و دستان گرمش را همواره بر شانه های کوچکمان نگه دارد و حضورش را در گوشمان زمزمه کند تا فراموش نکنیم که چه همراه مهربان و عزیزی داریم.

مهربانا

در لحظه تحویل سال ما را هم متحول کن و حال ما را به بهترین حالها تعقییر ده

عزیزا

جان ما را  همراه طبیعت زنده و سر سبز گردان

معبودا

در این سال توفیق عنایت بفرما که از خود بگذریم، سر از لاک غفلت بدر آوریم و دنیا را با نگاهی نو ببینیم، نگاهی متفاوت و مثبت، زیباییها را ببینیم اگر چه همه لحظه ها زیبا هستند فقط باید اگاه و تسلیم باشیم.

توفیق بده نعماتت را درک کنیم اگرچه همه لحظات نعمت هستند اگر ما قادر به دیدن باشیم.

یاریمان کن لحظات مبارک مانند لحظه تحویل سال را درک کنیم اگرچه همه لحظات مبارکند.

*  *  *  *

عشق مهمان نگاهت هر دم

وصل آنسوی دعایت هر دم

دم بدم شادی و بهروزی و نور

تا ابد غرق وجودت هردم

*  *  *  *

هر روزتان نوروز

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/12/29:: 11:30 عصر     |     () نظر

آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند.
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز
وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت
کند که عقیده به مذهب افسانه وخرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.

مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست.

هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد.

 صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد."

شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا ...........
ادامه داد تا ثابت کرد که تاریکی ار نبود نور است.
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟"
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."..
و آن شاگرد پاسخ داد: "شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید
آن شاگرد کوچک آلبرت انیشتین بود

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/12/17:: 10:43 عصر     |     () نظر

شب شام غریبان حسین است

تمام عرش در دامان حسین است

بروز واقعه مردان ایثار

سراسر جان به قربان حسین است

دگر این شب سحر از پی ندارد

که خورشید جهان بی سر حسین است

علمدار سپاه کربلا رفت

سر ماه بنی هاشم بدامان حسین است

یکایک یاوران خفتند در خاک

که بی یاورترین شاهان حسین است

بدشت نینوا غوغا است امشب

که زینب در غم خون حسین است

که باور می کند در قتل گاهی

لب تشنه تن زخمی و عریان حسین است

چو زینب بی برادر گشته امشب

لبش نالان به ذکر یا حسین است

یتمان را پرستاری کند او

چو جانش پاک نالان حسین است

همه کوهها خجل در استواریش

چو خواهر جان، بجانان حسین است

نمی دانم که این اعجوبه صبر

همان بی تاب هجران حسین است

بلی در دامن پاک علی بود

که همدم مونس جان حسین است

چه باشد انتظار از آغوش زهرا

به غیر از زینب و جان حسین است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/10/30:: 12:8 صبح     |     () نظر

 

 

 

گذشتن از پوسته دین و رسیدن به لبّ و لبابِ مکتب انبیا، در گرو معرفت والاتر و جان پاک‌تر و عشق برتر به «هستی آفرین» است.

در مکتب وحی، آنچه بیشترین و بالاترین جایگاه ارزشی را دارد، «عشق به خدا» است. این محبت، از معرفت سرچشمه می‌گیرد و آن که خدا را شناخت، در او فانی می‌شود و محبت آن محبوب ازلی و ابدی، سلطان اقلیم وجودش می‌شود و اوست که فرمان می‌راند و عبد، عاشقانه و مشتاقانه اطاعت و امتثال می‌کند.

بعد عرفانی دین، دلدادگی ویژه‌ای است که میان بنده و خالق پدید می‌آید و نتیجه آن، «صبر»، «رضا»، «تسلیم»، «شوق»، «اخلاص»، «یقین»، «اطمینان نفس»، «قرب به حق»، و این‌گونه جلوه‌های مقدس است. در سایه این تجلی الهی است که بنده، «خود» را نمی‌بیند و جز «او» را نمی‌شناسد و جز «پسند» او را نمی‌جوید.

عاشورا، به جز بعد حماسی و ظلم‌ستیزی و قیام برای اقامه عدل و قسط، بعد عرفانی دارد و متعالی‌ترین درس‌های عرفان ناب را می‌آموزد و جز در کربلا - و صحنه‌های الهام گرفته از عاشورا - کجا می‌توان تلفیق حماسه و عرفان را یافت؟

برخی از مولفان و مقتل نویسان هم که به حادثه عاشورا پرداخته‌اند، یا شاعرانی که عاشورا را به نظم کشیده‌اند (همچون عمان سامانی در گنجینة الاسرار) از بعد عرفانی به این حماسه نگریسته‌اند. پیام عرفانی عاشورا، راه و رسم سلوک خداپسندانه و منطبق با «خط پیامبران و امامان» را بیان می‌کند و خط بطلانی بر عرفان صوفی منشانه و دور بودن از صحنه حق و باطل و عمل به تکلیف اجتماعی است.

از والاترین و زلال‌ترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی، خدای متعال است. پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجه‌اش داشتند. نحوه حیات و شهادتشان نیز گویای آن است.

صاحبان چنین عشق‌هایی، برای خود، تعیّنی نمی‌بینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقی «فنای فی الله» را هم در پی دارد و این فنا و جذبه، سبب می‌شود که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوه‌های همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است.ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/10/21:: 12:32 عصر     |     () نظر

غدیر

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى‏» ، بلکه به عنوان یک‏«عید اسلامى‏» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى‏را مى‏طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن راعید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن‏را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روزعظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین(علیهم السلام)احیاگردد.

همه این ویژگیها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمندپدید آورد، آنچنان که رسول خدا(ص)و ائمه هدى و مومنانى که پیروآنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از«عیدگرفتن‏» این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این‏نکته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى که‏مى‏فرماید:

«روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است که خداى‏متعال مرا فرمان داد تا برادرم على‏بن ابى‏طالب را به عنوان‏پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله اوراهنمایى شوند، و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دین راکامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام رابه عنوان دین، برایشان پسندید.»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/10/6:: 9:51 عصر     |     () نظر