امروز اتفاقی چشمم به این بیت از حافظ افتاد ( صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن) با اینکه قبلا بارها خوانده بودم حس و حال عجیبی داشت و تا شب مرتب در ذهنم بود. شنیده بودم که یکی از عرفای بزرگ در قنوت نمازش بیت دوم این غزل را میخوانده است!
این بیت با این تصویر زیبا تقدیم به شما عزیزان
و این هم غزل کامل خواجه اهل راز شما هم بخوانید ببینید همان احساس را دارید.
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پر شراب کن
ما مرد زهد و توبه طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستی است حافظا
بر خیز و عزم جزم به کار صواب کن
کلمات کلیدی: