سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]
راه دل

 

دیشب در گفتگویی دوستانه اشاره­ای شد به شور و شوق کودکی برای اسباب بازی­های آن دوران ...

این اندیشه امروز قوت گرفت که هنوز هم همان کودکیم و سرگرم اسباب بازیهای دیگر ...

دیروز کوچک بودیم و امروز هم در قیاس با عمر سپری شده رفتار کودکانه داریم، فقط اسباب بازی­ها تغییر شکل داده­اند، ماشین و عروسک به خانه و موقعیت اجتماعی و مدرک تحصیلی ... تبدیل شده­اند

در حال رانندگی به این اندیشه رسیدم که همه غرق بازی­های دوران بزرگسالی هستیم و غافل از هدف زندگی ...

در حال دلی شکست، بغضی گرفت و اشکی آماده جاری شدن ...

فرصتی و خلوتی یافت نشد ...

بلاخره سایه خنکی رسید، قلمی بر کاغذ جاری گشت، ذهنی خالی شد و دلی عقده گشود ...

امید که این لحظات قلیل، لحظات اتصال با محبوب بشمار آید.

 

یا لطیف

 

بی تو در محفل رندان خبری نیست که نیست

سرٌ سودای تو در هیچ سری نیست که نیست

آنچنان  غرق  ملامت  شده­ام  بی ­رخ  تو

که تمنای وصال تو در هیچ رگی نیست که نیست

باز  از  ناوک  مژگان  سیاه  تو  جنون  می­بارد

ورنه اندیشه معقول تو در هیچ کسی نیست که نیست

منم  از  جهد  و  جالت  به  سیاهی  رفتم

چونکه نور رخ زیبای تو در هیچ دلی نیست که نیست

مطربان  ساز  و  نوا  بحر  طرب  می­سازند

ورنه آوای فرح بخش تو در هیچ سری نیست که نیست

یار  از  پرده  برون  آمد  و  رخساره  نمود

خوب رویی  به جهان دگری  نیست  که  نیست

ساقیا عشق بدریای وجودِِ، شده غمناک بریز

ورنه مشتاقی و مهجوری رویت، گذری نیست که نیست

شور  مشتاق  نگر،  شوق  و  تمنایش  بین

که به هر بند وجودش گوهری نیست که نیست

منم  ار  شهره  آفاق  شوم  چون  مشتاق

مهر و عشقم بدل خوش بشری نیست که نیست

*  *  *  *

الهی، جان من آزاد گردان دلم را با وصالت شاد گردان

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/2/30:: 11:49 عصر     |     () نظر