سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه چیز است که نشانه اصابت رأی است :خوب برخورد کردن و نیک گوش کردن و پاسخ نیکو دادن . [امام صادق علیه السلام]
راه دل

بخشش 

   «بخشش، بزرگترین مولّد انرژی در جهان است». بخشش پاک کننده­ی ذهن، تصفیه کننده­ی اندیشه­، مقدمه­ی عشق ورزیدن، عامل جذب محبت، زکات پیروزی، حافظِ آبرو، لازمه­ی رسیدن به آرامش و مقدمه­ی شکرگزاری است.

   بخشش می­تواند زندگی شما را متحول کند. اولین کسی که از بخشش سود می­برد شمایید. عدم بخشش به شما صدمه می­زند، مثل نوشیدن زهر برای آسیب رساندن به دیگران می­باشد. اگر خودتان و دیگران را نبخشید، نمی­توانید احساسی خوب داشته باشید و سپاس­گزار باشید.

به خودتان احترام بگذارید. از مصاحبت خود لذّت ببرید. به خودتان و دیگران محبّت کنید و عشق بورزید. برای محبت کردن باید وجودتان لبریز از عشق و محبت باشد. ذهن خود را از هرگونه احساس نامطلوب پاک کنید. خودتان و دیگران را ببخشید تا رها، آرام و قدرتمند شوید. تا زمانی که در درونتان خشم، کینه، حسادت و دیگر احساسات منفی وجود دارد نمی­توانید به دیگران محبت کنید. اجازه دهید دیگران به شیوه­ی خود زندگی کنند، سعی نکنید دیگران را کنترل نمایید. ذهن­تان را باز کنید، از موقعیتی برتر به زندگی نگاه کنید. دیگران را درک کنید تا به آگاهی و آزادی برسید.

«دیگران را ببخش تا خودت را رها کنی، خودت را ببخش تا اوج بگیری»

 

                    

 

                                                   «با بخشش قدر و منزلت انسان بالا رود »

حکمت 218 نهج البلاغه

 

   منبع: کتاب راز موفقیت تحصیلی، نوشته: مهندس محمد امین   http://aminses.parsiblog.com


کلمات کلیدی: موفقیت، آرامش، بخشش، عشق، ذهن، شکرگزاری


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 89/2/8:: 10:37 صبح     |     () نظر

آرامش

   آرامش، گوهری زیبا است که شخصیت شما را زیبا­تر می­کند. آرامش از گوهر­های ارزشمند زندگی است. انسان آرام و نیرومند نزد همه احترام داشته و مورد محبت دیگران قرار می­گیرد. بیاموزید برخود مسلّط باشید و همواره آرامش خود را حفظ کنید. به آرامش تمرکز کنید. برای دیگران خیر بخواهید؛ خیر خواهی، غم و اندوه را تسکین می­بخشد و شما را به آرامش می­رساند.

   گوهر آرامش حاصل خویشتن داری است. انسان هرچه آرام­تر باشد، موفّقّیت و کامیابی او بیشتر خواهد بود. قدرت و اقتدار شما به اندازه­ی آرامش شما است. انسان آرام می­داند چگونه در برخورد با دیگران و شرایط به ظاهر سخت واکنش مناسب نشان دهد. آرامش بیشتر، توانایی و اقتدار بیشتر را به همراه خواهد داشت. 

   آنچه احساس خوبی به شما می­دهد را شناسایی کنید. آن موسیقی که شما را به وجد می­آورد و وجود شما را سرشار از شوق و امید می­کند، هنری که آرامش را به شما هدیه می­دهد، همنشینی با دوستی که اندیشه­ها و توانایی­های شما را باور دارد و کتابی که شما را به تفکّر می­اندازد، همه را گرامی بدارید.

منبع: کتاب راز موفقیت تحصیلی  نوشته: مهندس محمد امین   http://aminses.parsiblog.com/

 

 



نوشته شده توسط مشتاق مهجور 89/1/30:: 5:31 عصر     |     () نظر

 

یک باغ گل دعا تقدیم شما

دستان اجابت خدا تقدیم شما

عشق و طلب و شادی و ساقی

صد سال به همراه صفا تقدیم شما


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 89/1/25:: 8:54 عصر     |     () نظر

دلا با  بی قراران  مهربان باش

به دریای جنون آرام  جان باش

در این حسرتکده ماندیم خاموش

بیا چون دانه در فصل خزان باش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 88/2/19:: 10:39 صبح     |     () نظر

 

باشد که داشته باشید

      آنقدر شادی که شما را شاداب کند.

    آنقدر حرکت که شما را نیرومند کند.

                  آنقدر اندوه که حالت انسانی را به شما بدهد.

     آنقدر امید که شما را خوشحال کند.

      آنقدر شکست که شما را فروتن کند.

              آنقدر موفقیت که شوق شما را بیشتر کند.

       آنقدر دوست که به شما آرامش دهد.

       آنقدر ثروت که نیازهای شما را برآورد.

       آنقدر شور و شوق که آینده­نگر باشید.

           آنقدر ایمان که افسردگی را برطرف کند.

                   آنقدر تصمیم که هر روز را بهتر از دیروز گرداند

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 87/8/13:: 8:30 صبح     |     () نظر

 دوستان عزیز سلام

 

انسان موجودی است با ابعاد وجودی متفاوت که هرکدام نیازها و تمایلات خاص و متناسب خود را دارد. پاسخ به نیازهای ابعاد وجود انسان از آن جهت مشکل می باشد که بین آنها هماهنگی وجود ندارد و بخش های وجود آدمی هر کدام تمایلی دارند متفاوت. جسم تمایل به خوراک هایی دارد که علم پزشکی بسیاری از آنها را برای سلامت انسان زیانبار میداند، ذهن نیازمند آرامش و رهایی است که اینهم با رسیدن به موقعیت ها مادی و مالی و کسب موفقیت های احتماعی در تناقض است.

در این میان دل بیچاره دلبری می خواهد ندیم، رفیقی می خواهد شفیق که این ویژگی ها در دلبران نایاب است...

در یک کلام اگر ابعاد وجودی انسان را رها کنیم هر کدام انسان را به سمت و سویی متفاوت می برند...

دوست من سعادت انسان در ایجاد تعادل بین این نیازهای متفاوت و گوناگون است. اگرچه در این صورت هیچکدام از این نیازها بطور کامل ارضاء نخواهند شد ولی بطور نسبی به همه آنها خواهیم پرداخت.

  نکته حائز اهمیت آن است که در تقابل و برخورد نیازها گاهی مجبور به انتخاب میباشیم، در این صورت شاید بهترین و مناسب ترین ملاک برای برتری و انتخاب در نظر گرفتن نسبت سهم آن بخش یا بُعد از کل وجود انسان می باشد. دانشمندان عقیده دارند که بعد فیزیکی انسان حدود یک درصد از وجود آدمی را تشکیل می دهد!...

در مرحله بعد عواطف و احساسات و نیازهای عاطفی است که سهم بیشتری را بخود اختصاص داده است و بخش اعظم وجود انسان متعلق به ذهن و روح می باشد.

 این همه نیازمند تفکر در ابعاد وجود آدمی است از آنجا که ذهن فرمانده وجود آدمی است و جسم ابزاری در دست ذهن می باشد برای ایجاد تعادل در ابعاد وجود باید از قدرت ها و توانایی های ذهن استفاده کنیم...

 

منبع : شاهوار دات نت ---- www.shahvar.netمنبع : شاهوار دات نت ---- www.shahvar.netمنبع : شاهوار دات نت ---- www.shahvar.net

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 87/1/23:: 10:16 عصر     |     () نظر

یک جرعه ای  ؛ یارب بنوشانم ز ( تسنیم )  ....

دوستان و همراهان عزیز سلام

سالی  دیگر از عمر گرانمایه گذشت و باز هم به نوروز رسیدیم، در کنار تمام زبیاییها، لطافت و سر سبزی نوروز و آداب و رسوم زیبایش دست دعا بسوی آستان بی نیاز حضرت دوست می گشائیم و از حضور گرمش می خواهیم در این سال همواره در  همه لحظات  در کنارمان باشد و دستان گرمش را همواره بر شانه های کوچکمان نگه دارد و حضورش را در گوشمان زمزمه کند تا فراموش نکنیم که چه همراه مهربان و عزیزی داریم.

مهربانا

در لحظه تحویل سال ما را هم متحول کن و حال ما را به بهترین حالها تعقییر ده

عزیزا

جان ما را  همراه طبیعت زنده و سر سبز گردان

معبودا

در این سال توفیق عنایت بفرما که از خود بگذریم، سر از لاک غفلت بدر آوریم و دنیا را با نگاهی نو ببینیم، نگاهی متفاوت و مثبت، زیباییها را ببینیم اگر چه همه لحظه ها زیبا هستند فقط باید اگاه و تسلیم باشیم.

توفیق بده نعماتت را درک کنیم اگرچه همه لحظات نعمت هستند اگر ما قادر به دیدن باشیم.

یاریمان کن لحظات مبارک مانند لحظه تحویل سال را درک کنیم اگرچه همه لحظات مبارکند.

*  *  *  *

عشق مهمان نگاهت هر دم

وصل آنسوی دعایت هر دم

دم بدم شادی و بهروزی و نور

تا ابد غرق وجودت هردم

*  *  *  *

هر روزتان نوروز

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/12/29:: 11:30 عصر     |     () نظر

آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند.
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز
وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت
کند که عقیده به مذهب افسانه وخرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.

مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست.

هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد.

 صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد."

شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریک هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا ...........
ادامه داد تا ثابت کرد که تاریکی ار نبود نور است.
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟"
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."..
و آن شاگرد پاسخ داد: "شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریک که در نبود نور می آید
آن شاگرد کوچک آلبرت انیشتین بود

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/12/17:: 10:43 عصر     |     () نظر

شب شام غریبان حسین است

تمام عرش در دامان حسین است

بروز واقعه مردان ایثار

سراسر جان به قربان حسین است

دگر این شب سحر از پی ندارد

که خورشید جهان بی سر حسین است

علمدار سپاه کربلا رفت

سر ماه بنی هاشم بدامان حسین است

یکایک یاوران خفتند در خاک

که بی یاورترین شاهان حسین است

بدشت نینوا غوغا است امشب

که زینب در غم خون حسین است

که باور می کند در قتل گاهی

لب تشنه تن زخمی و عریان حسین است

چو زینب بی برادر گشته امشب

لبش نالان به ذکر یا حسین است

یتمان را پرستاری کند او

چو جانش پاک نالان حسین است

همه کوهها خجل در استواریش

چو خواهر جان، بجانان حسین است

نمی دانم که این اعجوبه صبر

همان بی تاب هجران حسین است

بلی در دامن پاک علی بود

که همدم مونس جان حسین است

چه باشد انتظار از آغوش زهرا

به غیر از زینب و جان حسین است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/10/30:: 12:8 صبح     |     () نظر

 

 

 

گذشتن از پوسته دین و رسیدن به لبّ و لبابِ مکتب انبیا، در گرو معرفت والاتر و جان پاک‌تر و عشق برتر به «هستی آفرین» است.

در مکتب وحی، آنچه بیشترین و بالاترین جایگاه ارزشی را دارد، «عشق به خدا» است. این محبت، از معرفت سرچشمه می‌گیرد و آن که خدا را شناخت، در او فانی می‌شود و محبت آن محبوب ازلی و ابدی، سلطان اقلیم وجودش می‌شود و اوست که فرمان می‌راند و عبد، عاشقانه و مشتاقانه اطاعت و امتثال می‌کند.

بعد عرفانی دین، دلدادگی ویژه‌ای است که میان بنده و خالق پدید می‌آید و نتیجه آن، «صبر»، «رضا»، «تسلیم»، «شوق»، «اخلاص»، «یقین»، «اطمینان نفس»، «قرب به حق»، و این‌گونه جلوه‌های مقدس است. در سایه این تجلی الهی است که بنده، «خود» را نمی‌بیند و جز «او» را نمی‌شناسد و جز «پسند» او را نمی‌جوید.

عاشورا، به جز بعد حماسی و ظلم‌ستیزی و قیام برای اقامه عدل و قسط، بعد عرفانی دارد و متعالی‌ترین درس‌های عرفان ناب را می‌آموزد و جز در کربلا - و صحنه‌های الهام گرفته از عاشورا - کجا می‌توان تلفیق حماسه و عرفان را یافت؟

برخی از مولفان و مقتل نویسان هم که به حادثه عاشورا پرداخته‌اند، یا شاعرانی که عاشورا را به نظم کشیده‌اند (همچون عمان سامانی در گنجینة الاسرار) از بعد عرفانی به این حماسه نگریسته‌اند. پیام عرفانی عاشورا، راه و رسم سلوک خداپسندانه و منطبق با «خط پیامبران و امامان» را بیان می‌کند و خط بطلانی بر عرفان صوفی منشانه و دور بودن از صحنه حق و باطل و عمل به تکلیف اجتماعی است.

از والاترین و زلال‌ترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی، خدای متعال است. پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجه‌اش داشتند. نحوه حیات و شهادتشان نیز گویای آن است.

صاحبان چنین عشق‌هایی، برای خود، تعیّنی نمی‌بینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقی «فنای فی الله» را هم در پی دارد و این فنا و جذبه، سبب می‌شود که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوه‌های همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است.ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مشتاق مهجور 86/10/21:: 12:32 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >